اطا عت معبود
در کافی از حضرت ابو عبدالله صادق (علیه السلام )امده که فرمود:امیر المومنین (علیه السلام)فرمود :هیچ بنده ای نیست مگر این که چهل سپر براو هست تا این چهل گناه کبیره مرتکب شود ، پس هر گاه چهل معصیت کبیره مرتکب شد سپرها از او برداشته می شود .انگاه خداوندمتعال به فرشتگان وحی می کند که بنده مرا با بالهای خود بپوشانید .پس فرشتگان او را بال های خود می پوشانند ،اما او هیچ زشتی را فرو گذار نمی کند ،مگر اینکه انرا مرتکب شود
تا به حدی که با افتخار کار های زشت خودش را برای مردم بیان کند .انگاه فرشتگان میگویند :خداوندا !این بنده تو ،هیچ نهی وزشتی را رها نکرد تا اینکه مرتکب شد وما خجالت می کشیم از انچه انجام می دهد .پس خداوند (عزوجل)وحی می کندکه بالهای خود را از او بردارید .وهر گاه چنین وضعی انجام شد ، آن شخص شروع می کند به دشمنی با مااهل بیت(علیه اسلام).پس در این هنگام پوشش او در اسمان پاره می شود وفرشتگان عر ضه می دارند :پروردگارا !این بنده تو بدون پوشش ماند ؟پس خداوند (عزوجل) به انها وحی می کند : اگر خدای را در او نیازی بود شما را امر نمی کرد که بالهای تان را ازاو برگیرید..
مولاي من
محبت امام زمان
در روایتی دیگر از علی بن موسی الرضا علیه السلام محبت حضرت مهدی (عج الله )را اینگونه
توصیف می کند الامامُ… الا نیسُ الرفیقُ وَالوالدُالشفیقُ والاخُ الشقیقُ والاُمُّ البرةُ بالولد الصغیر:
امام،همدمی صمیمی وپدری دلسوز وبرادری همزاد ومادری مهربان نسبت به طفل کوچک خویش است .در این روایت زیبا امام از چهار عاطفه زیبا سخن گفته اند :
اول انسی دوستانه ؛انسان با دوست صمیمی خود احساس نزدیکی خاصی می کند وحتی ممکن است آن چنان با او مأنوس می شود که نتوان آن انس ومحبت را در میان اعضای یک خانواده یافت .اگر این صمیمیّت اوج پیدا کند انسان حاضر است جانش را هم در راه رفاقت فدا کند .
ایا همه دوستی های عالم را می توان قطره ای از دریای رفاقت امام دانست؟
دوم دلسوزی پدرانه ؛دلسوزی یک پدرمهربان نسبت به فرزندش نیاز به توضیح ندارد واز روشن ترین عاطفه ها محسوب می گردد.پدری که دلسوز باشد وجودش راوقف سرپرستی فرزند می نماید وبرای راحتی وآرامش مادی ومعنوی او شب وروز نمی شناسد ومدام در تکاپوست تا آسایش بیشتری برای او فراهم آورد با این تفسیر آیا آقای مهربان ما وآن پدر حقیقی عالم ،جز سعادت ما دغدغه دیگری دارد ؟
سوم صمیمیتی برادرانه :برادر مایه دلگرمی وقوت قلب آدمی ودر لحظه های سخت زندگی پشتوانه ای بی بدیل است .انس میان دو برادرهمواره مثال زدنی بوده است ،چه رسدبه این که دو برادر همزاد باشند .حال آیا کسی پشتیبانی مستحکم تر ازامام (علیه السلام )ومونسی وفادارتر از او سراغ دارد ؟
چهارم عشقی مادرانه :در تمامی فرهنگ ها مادر نماد عشق وعاطفه است ؛وما نمی توانیم این همه محبت مادر بدون ذره ای چشم داشت را وصف کنیم چگونه می توانیم ذره ای از محبت امام زمان را درک کنیم .شاید با خود بگوییم این همه محبت شامل کسانی است که آلوده به گناه نباشند اما قدر نشناسی وگمراهی فرزند نه تنها از محبت پدر ومادر نمی کاهد بلکه بیش از پیش دلسوزی
ایشان را برمی انگیزد آیا می توان گفت مولای مهربان از انحراف وضلالت شیعیان رنج نمی برندواز گمراهی محبانش پریشان نمی شوند .هنگامی که برخی از شیعیان در وجود حضرت به تردید افتاده بودند این توقیع شریف از ناحیه مقدس حضرت صادر گشت :به ما خبر رسیده که جماعتی از شما در دین خود به تزلزل افتاده ونسبت به امامشان دچار شک وتردید گردیده اند. این خبر مارا اندوهگین کرده است البته حزن واندوه ما نه برای خود بلکه به خاطر شماست ؛چون خدا با ماست وما به غیر او نیازی نداریم وحق با ماست وهر کس ما را تنها گذارد نمی هراسیم.
اگر فرزندی سر به راه نباشد نه تنها پدر ومادر او را فراموش نمی کنند بلکه از رفتار های ناشایست اوشرمنده گشته وبرای تربیت واصلاح او می کوشند .مولای ما با اینکه به خطاهای ظاهری وباطنی ما واقف است واز گناهان ما رنجیده می شود ،از ما روی بر نمی گرداند وبرای امرزش ما دست به دعا بر می دارد.واین دعای امام زمان در سرداب مقدس توسط سید بن طاووس شنیده است :
خداوندا ،شیعیان ما از شعاع نورما واز باقیمانده گِل ما خلق شده اند وبا تکیه بر محبت وولایت ماگنا هان زیادی مر تکب شده اند، پس اگرگناهانشان میان تو وآنهاست (حق الله) از آنان در گذر،بدرستی که مارا خشنود نموده ای واگر میان خودشان است (حق الناس)میانشان آشتی برقرار سازواز خمس مابه ایشان بده تاراضی شوند وآنان را وارد بهشت ساز واز آتش نگاهشان دار ومیان آنان ودشمنان ما در غضب خود جمع نفرما.وهمچنین فرموده اند:اگر ما دوستدار اصلاح کار شما نبودیم وبه شما نظر لطف ومرحمت نداشتیم ،(به دلیل کارهای ناپسندتان ) از توجه والتفات به شما سخت دوری می جستیم .ودر سخنان دیگر می فرماید:اِنّا غیرُمهملینَ لِمُراعاتکم ولا ناسینَلِذکرکُم ولو لا ذلک لَنزل بِکم ُ اللاواءُواصطَلمَکُم اَلاَ عَداء:ما هر گز از مراعات حال شما کوتاهی نمی کنیم وشما را از یاد نمی بریم واگر غیر از این بود مصیبت ها بر شما فرود می امد ودشمنان شما را ریشه کن می کردند.
روز دانش اموز
زندگی نامه حسین فهمیده
حسین فهمیده در شانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۶ در روستای سراجه قم زاده شد. در سال ۱۳۵۲ به دبستان «روحانی» قم (نام قبلی: کریمی) وارد شد و از مهرماه سال ۱۳۵۶ تحصیلاتش را در مدرسه راهنمایی حافظ در شهر قم ادامه داد. سپس همراه خانوادهاش به کرج مهاجرت کرد و از مهرماه ۱۳۵۸ در مدرسه خیابانی مشغول به تحصیل شد.[۱]
پخش اعلامیههای سید روحالله خمینی در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ در سن حدود ده تا یازده سالگی؛ دیدار خمینی در بازگشت به ایران، شرکت در تظاهرات انقلاب اسلامی زمستان ۱۳۵۷[۱] و شرکت در درگیریهای خوزستان[۲] از جمله اقدامات اوست.
وی در بیست و پنجم یا ششم شهریور ماه ۱۳۵۹ یک هفته پیش از اعلام رسمی آغاز جنگ همراه نیروی مقاومت بسیج[۳] به جبههٔ خرمشهر اعزام شد. از آنجا که در روزهای نخستین از شرکت او در خط مقدم جلوگیری میشد، با تلاشهایی از جمله یک نفوذ چریکی به خط نیروهای دشمن، برای حضور در خط مقدم اجازه گرفت. وی در غروب سی و یکم شهریور ماه -از نخستین روزهای اعلام تجاوز نظامی ارتش عراق- همراه با محمدرضا شمس در جبهه نبرد حضور رسمی یافت. این دو، یک بار در هفته اول مهرماه زخمی شده و به بیمارستان ماهشهر اعزام شدند. چند روزی پس از بهبودی با ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه و پایان دادن مجدد به مخالفت فرماندهان با حضورشان؛ به خط مقدم اعزام شدند. امّا فهمیده بار دیگر در بیست و هفتم مهرماه طی مقاومت در برابر حملههای دشمن دوباره زخمی شد. او سر انجام در ۸ آبان ماه ۱۳۵۹ در کوت شیخ درآن سوی شط خرمشهر کشته شد. و بقایای بدنش در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.[۱]
کشته شدن
5 دستگاه تانک عراقی به طرف رزمندگان ایران هجوم آورده ودر صدد محاصره آنها بودند.
حسین درحالی که تعدادی نارنجک به کمرش بسته و در دستش گرفته بود به طرف تانکها حرکت میکند. تیری به پای او میخورد واز ناحیه پا مجروح میشود. بدون هیچ دغدغه و تردیدی تصمیم خود را عملی میکند واز لا به لای امواج تیر که از هر سو به طرف او میآمد، خود را به تانک پیشرو می رساند و آن را منفجر میکند و خود نیز تکه تکه میشود. افراد دشمن گمان میکنند که حملهای از سوی نیروهای ایرانی صورت گرفتهاست، همگی روحیه خود را میبازند و با سرعت تانکها را رها کرده و فرار میکنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته میشود و نیروهای کمکی ایرانی هم میرسند و نیروهای ایرانی موفق میشوند که عراقیها را از آن منطقه به عقب برانند.[۴]
بدنبال کشته شدن حسین فهمیده، صدای جمهوری اسلامی ایران با قطع برنامههای خود اعلام میکند که نوجوانی سیزدهساله با فداکاری زیر تانک عراقی رفته، آن را منفجر کرده و خود نیز کشته شدهاست. سید روحالله خمینی در پیامی که به مناسبت دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی بیان کرد، چنین گفت:[۵][۶]
… رهبر ما آن طفل سیزدهسالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگتر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید.
غربت مولا(امام زمان)
یا صاحب الزمان :گیرم که همه خلق جهان یار شوندم بی تو نبود بی کس وبی یار تر از من….
همه هر جمعه بگویند به تعجیل ظهورش صلوات. کاش این جمعه بگویند به تبریک ظهورش صلوات.
یابن الحسن وقتی میان هوس ونفس جنگ میشود قلبم به چشم هم زدنی سنگ میشود آقاببخش که سرم گرم زندگیست کمتردلم برای شما تنگ میشود العجل مولای خوبم العجل
امروز هم تعداد عاشقان به عدد عشق نرسید تا ظهورت را به تماشا بنشینیم ؛
دوباره شرمنده اشک چشمان زیبایت شدیم
اللهم عجل لولیک الفرج
مهدی جان، اگه لحظه ی آمدنت را میدانستیم دنیارابرای آمدنت آذین می بستیم….
ما جمعه ها را به عشق آمدنه تو تعطیل کرده ایم….
الهم عجل ولیک الفرج…
باید از خویش بپرسیم چرا حجت حق، خیمه را امن تر از خانه ما می داند!!؟
هیات تمام شد، همه رفتند وتو هنوز…
در گوشه ای نشسته ای و گریه میکنی…
“یا مهدی ادرکنی”
انتظار، فاصله اى است میان دو جمعه: جمعه ولادت و جمعه ظهور…
خدایا! این فاصله را کمتر و کمتر کن و چشمان مارا به نور جمالش بنواز
(آمین)
میگویند جمعه می آید …
آری ، روزی که بازار تعلقات دنیا را تعطیل کنیم ؛
او خواهد آمد .
یک روز می افتد ؛
آن اتفاق خوب را می گویم …
من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛
هر لحظه ، هر روز ، هر جمعه …
السلام علیک یا صاحب الزمان
آقا
من اصلِ انتظار تو را برده ام زِ یاد
با انتظارهای فراوانم از شما …
دلم به ” مستحبی ” خوش است که جوابش ” واجب ” است
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه…
گفتم شبی به مهدی«عج»، اذن نگاه خواهم
گفتا که من هم از تو ترک گناه خواهم
من مثل تو و تو مثل من چشم به راه
ما چشم به راه مردی از کوچه ی ماه
بگذار دوباره جمعه را صرف کنیم
ندبه، گریه، عهد، فرج… باز گناه!
تو هستی و در میان ِ ما می گردی
در کوچه و شهر و خانه ها می گردی
از ما اثری نیست، در این شب، ای خوب!
دنبال ظهور نور ما می گردی
دریغا که نیامدی یا مهدی!